به گزارش برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد (UN Habitat)، بیخانمانی شامل گسترهای از شرایط ناپایدار برای خوابگاه است؛ از بیخانمانی مطلق گرفته تا انواع نسبی یا پنهانی آن.
بیخانمان بودن تنها به معنای نداشتن سرپناه نیست و خانه فقط مکانی برای خوابیدن به شمار نمیرود؛ بلکه محل آسایش، استراحت، مهرورزی، غذا خوردن، پذیرایی از میهمان، تماشای تلویزیون، مکالمه تلفنی و تنظیم ساعت خواب و بیداری است. انجام این اعمال ساده، در وضعیت بیخانمانی، تابع مقرراتی آزاردهنده میشود.
آنچه انسان را به خانه وابسته و دلبسته میسازد، روح آن است نه صرفا ساختمان یا ظاهر آن. از همین رو با اصطلاحاتی چون «کارتنخواب»، «گورخواب»، «گودالخواب» یا «اتوبوسخواب» مشکل دارم؛ زیرا تنها مکان خواب را در مرکز قرار میدهند، در حالی که رفع معضل بیخانمانی فقط با فراهمسازی مکان خواب امکانپذیر نیست.
بر خلاف باور عمومی، مسائل اجتماعی مانند بیخانمانی از ما دور نیستند، بلکه بخشی از زندگی روزانه ما را تشکیل میدهند. بیخانمانی از جمله آشکارترین آنهاست. سه روز مانده به تهاجم اسرائیل به ایران در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، در گفتوگویی درباره بیخانمانی، یادآور شدم که این پدیده به همه ما نزدیک است. در این گفتگو اشاره کردم که چگونه یک خانواده در پی فشار اقتصادی ناشی از بیماری، یا یک دانشجوی ساکن در تهران، میتواند با بیخانمانی مواجه شود.
اکنون، نزدیک به چهار ماه از آن حمله گذشته و شمار زیادی از کسانی که در پی آن خانهشان آسیب دید، همچنان در محل اقامت اقوام یا هتلها زندگی میکنند و عملاً بیخانمان به شمار میآیند. هیچ یک از آنها حتی تصور نمیکردند روزی ممکن است بیخانمان شوند.
این نمونه را ذکر کردم تا به یاد آوریم، در برخورد با پدیدههای اجتماعی باید دیدی همراه با همدلی، واقعبینی و تصمیمگیریهای اثربخش داشته باشیم. دهم اکتبر روز جهانی بیخانمانی است؛ مسالهای که تمامی کشورهای دنیا با آن درگیرند و آمار آن در حال افزایش است.
دلایل اصلی بیخانمانی را میتوان در جنگها جستوجو کرد. در سالهایی که پیرامون این مسئله مطالعه داشتم، افراد بسیار زیادی که از چرخه اعتیاد و بیخانمانی خارج شدهاند، دلیل بیخانمان شدن خود را مصرف برخی داروهای خاص عنوان میکردند. مردان میانسالی که در مراکز بازتوانی زندگی میکردند، داستانهایی از بیخانمانی داشتند که نشان میداد این پدیده صرفاً مسئلهای اقتصادی نبوده، بلکه تجربهای انسانی و پیچیده محسوب میشود.
علاوه بر جنگ، مهاجرت نیز از عوامل مهم بیخانمانی است. این امر به معنای مخالفت با اصل مهاجرت نیست، بلکه بر لزوم ایجاد محیطهایی مناسبتر برای زندگی در شهرها و روستاها با فراهمسازی زیرساختهای درمانی، آموزشی، فرهنگی و تفریحی تاکید دارد.
رکودهای اقتصادی و تورم نیز از علل دیگر رشد بیخانمانی در سطح بینالمللی هستند. افزایش قیمت مسکن، اجارهها، هزینههای مربوط به درمان و کاهش توان اقتصادی سبب وارد آمدن آسیب جدی به خانوادهها میشوند. در یکی دو سال گذشته، برخی رانندگان تاکسیهای اینترنتی در تهران تجربه بیخانمانی داشتند که ناشی از همین بحرانهای اقتصادی بود.
آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که جنگ، مهاجرت و مشکلات اقتصادی، سه عاملی هستند که مردم عادی در ایجاد آنها نقشی نداشتهاند. این موضوعات نتیجه تصمیمات کلان، سیاستگذاریهای ضعیف و وجود ساختارهای ناعادلانهاند و در این میان افراد تنها قربانیاند.
از همین نگرش است که باید توجه داشت بیخانمانی مسالهای انسانی است، نه صرفاً مشکل اقتصادی یا شهری. این وضعیت، در هر شکل و میزانی، نشانهای از عدم دسترسی به سبکی از حیات انسانی صحیح است. برای برخورد با این پدیده نیاز است دیدگاهی انسانی، واقعبینانه و همدلانه در پیش بگیریم؛ نگاهی که از قالب کلیشهها فراتر رود و حقوق انسانی این اقشار را به رسمیت بشناسد.
یکی از مهمترین اهداف روز جهانی بیخانمانی، همین موضوع است: :آگاهیبخشی به جامعه برای نگاهی انسانیتر، زبانی محترمانهتر و ارادهای جدیتر برای تغییر. از همین منظر، چگونگی مواجهه با افراد بیخانمان نیز باید بر پایه همین نگاه انسانی و واقعنگر شکل بگیرد. تدوین دستورالعملهای رفتاری و ارتباطی با افراد بیخانمان، کمک بسیاری به مواجهه انسانی جامعه با افراد بیخانمان میکند.
این دستورالعملها، به ویژه برای نیروهایی مانند پلیس، ماموران شهرداری، کارکنان مراکز درمانی و آسایشگاهها، مددکاران اجتماعی و خبرنگاران ضروریاند و توصیه میشود در گفتار و رفتارشان از تحقیر یا ترحم پرهیز کنند.
علاوه بر این، افرادی که بهطور مرتب با بیخانمانها در ارتباط هستند، به دلیل فشار روانی ناشی از رویارویی مستمر با مشکلات، نیازمند پشتیبانیهای روحی هستند. این پشتیبانی میتواند شامل مرخصی، برنامههای تفریحی یا خدمات مشاوره روانشناسی باشد تا فشار عاطفی آنها کاهش یافته و رفتار نامناسب با بیخانمانها کمتر شود.
این دیدگاه نهفقط به حفظ کرامت انسانی افراد بیخانمان کمک میکند، بلکه تضمینکننده سلامت روان و کیفیت عملکرد تخصصی فعالان حوزه اجتماعی نیز خواهد بود.
بر اساس تحلیل دکتر امید ابراهیمی، بنیانگذار آموزش املاک، افزایش بیخانمانی نتیجه مستقیم عوامل اقتصاد کلان نظیر تورم، رکود اقتصادی و افزایش قیمت مسکن و اجارهبهاست که توان خانوارها را برای تأمین سرپناه کاهش داده است. پدیدههایی نظیر جنگ و مهاجرت نیز تقاضا برای اسکان اضطراری و دائم را افزایش داده و فشار مضاعفی بر بازار مسکن وارد میکنند. بنابراین، سیاستگذاری مسکن باید با رویکردی انسانی، ساختارمحور و مبتنی بر تابآوری اقتصادی اجرا شود تا از گسترش بیخانمانی جلوگیری گردد.




