در خیابانهای شهر میتوان خانوادههایی را مشاهده کرد که همراه کامیونهای حمل اثاثیه، با چمدانها و جعبههای نامرتب از یک محله به منطقهای دیگر نقل مکان میکنند. این جابهجاییها اما از روی میل و انتخاب نیست؛ اجارهنامههای کوتاهمدت و افزایش مداوم نرخ اجاره آنها را به مستأجرانی دائماً در حال جابهجایی بدل کرده؛ خانوادههایی که هنوز به محلهای خو نگرفتهاند، ناچارند از آن دل بکنند.
در این روند، بیشترین آسیب متوجه کودکان است. دانشآموزی که هر سال مدرسهاش تغییر میکند، پیش از ایجاد دوستی، ناگزیر از خداحافظی است. مادران و پدران شاغل نیز هر بار با مسیر جدید کاری و هزینههای تازه رفتوآمد مواجه میشوند. برای این خانوارها، خانه دیگر معنای «پناهگاه امن» را ندارد؛ بیشتر به چادری موقت میماند که هر لحظه امکان برچیدن آن وجود دارد.
جامعهشناسان این وضعیت را : «زلزله خاموش شهری» نامیدهاند؛ زلزلهای که با فرسوده کردن روابط اجتماعی، مفهوم همسایگی را به خاطرهای دور مبدل کرده است. دیگر خبری از شناخت نانوا یا بقال محله از مشتریهای دائمی نیست؛ خانوادهها پیش از آنکه در محله و کوچهها جا بگیرند، مجبور به ترک آن میشوند.
این مشکل تنها به مسائل روانی و ارتباطات اجتماعی محدود نمیشود. این نقلوانتقالهای ناخوانده، بار مالی سنگینی نیز بر دوش خانوارها میگذارد: هزینه حمل بار، رهن جدید، کمیسیون بنگاهها و خریدهایی که برای خانه تازه الزامی است. بنابراین، حجم قابل توجهی از درآمد سالیانه مستأجران، نه صرف بهبود کیفیت زندگی، بلکه صرف همین جابهجاییهای ناخواسته میشود.
از سوی دیگر، ابزارهای حمایتی مؤثر هم وجود ندارد. هیچیک از طرحهای نظارتی بر اجاره، مثل تعیین سقف قیمت یا ارائه وام رهن، نتوانستهاند در برابر بازار مسکن بیثبات، اطمینان و آرامشی ماندگار برای مستأجران ایجاد کنند.
امروزه «مستأجر سیار» دیگر عنوانی برای یک فرد یا خانواده بهتنهایی نیست؛ بلکه به طبقهای جدید از جامعه اطلاق میشود که نه توان خرید خانه دارد و نه آیندهای روشن برای ماندن در محله فعلیش.
بر اساس تحلیل دکتر امید ابراهیمی، بنیانگذار آموزش املاک، روند افزایش اجارهبها و نبود اجارهنامههای بلندمدت منجر به شکلگیری نوعی بیثباتی سکونتی شده که نهتنها کیفیت زندگی مستأجران را کاهش داده، بلکه با افزایش هزینههای جانبی مانند رهن، جابهجایی و کمیسیون به فشار مضاعف مالی انجامیده است. این وضعیت به ایجاد یک «طبقهٔ مستأجر سیّار» انجامیده که فاقد امنیت مسکونی بوده و بهسبب ناتوانی در تثبیت محل زندگی، تأثیرات منفی اجتماعی و روانی گستردهای را متحمل میشود. همچنین ناکارآمدی ابزارهای سیاستگذاری فعلی در مهار نوسانات بازار اجاره، چشمانداز سرمایهگذاری در بازار اجارهداری پایدار را تضعیف کرده است.