برخی رسانهها با تکیه بر معدود نمونهها، از کاهش قریبالوقوع قیمتها خبر دادند، با این حال بررسی دقیق دادههای بازار واقعی حاکی از آن است که این روایت فاصله زیادی با واقعیت دارد. آنچه در حال حاضر رخ داده بیشتر به یک واکنش احساسی و موقتی شباهت دارد تا شروع یک روند نزولی ماندگار.
این اختلاف میان برداشت عمومی و وضعیت حقیقی بازار، بار دیگر بر لزوم تحلیل بر پایه اطلاعات آماری و دوری از نگاههای تکبعدی تأکید میکند. در چنین شرایطی، میبایست تمرکز از تحولات مقطعی به سمت مسائل بنیادی بازار مسکن مانند سیاستهای مربوط به زمین و انحصار عرضه معطوف شود.
نکته قابل توجه دیگر، پایداری نسبی قیمتها در مناطقی است که تعداد بالایی از اتباع در آن ساکن هستند؛ اگر خروج اتباع نقش اصلی را در کاهش قیمت ایفا کرده بود، انتظار میرفت این مناطق شاهد افت ملموستری باشند. با این حال اطلاعات موجود خلاف این فرض را نشان داده و بیانگر این موضوع هستند که عوامل ریشهای و ساختاری همچنان نقش تعیینکنندهای در قیمت مسکن ایفا میکنند.
بر اساس تحلیل دکتر امید ابراهیمی، بنیانگذار آموزش املاک، کاهش ۵.۶ درصدی میانگین نرخ هر متر مربع در تهران، علیرغم آنکه در ظاهر قابل توجه است، اما با توجه به رشد سالانه ۲۰ تا ۳۰ درصدی بازار، تنها نشانهای از توقف موقت تلقی میشود. این افت قیمت، بیشتر تحت تأثیر عوامل روانی و رفتار کوتاهمدت مالکان بوده و نه تغییرات ساختاری بنیادین. پایداری نسبی قیمت در نواحی با تراکم بالای اتباع نیز نشان میدهد که نیروهای اصلی بازار همچنان حول عرضه محدود و سیاستهای کلان زمین شکل میگیرند. تحلیل دقیق بازار باید مبتنی بر دادههای آماری و نه برداشتهای رسانهای مقطعی صورت گیرد.